مداد جادویی


a lone girl

نترس از هجوم قدم هایم، چیزی به جز تنهایی با من نیست...

صدای سرد قلب من مثل صدای مُردنه

مداد جادوییِ تو امید زنده موندنه

نقش پرایِ بستمو،رو تن آسمون بکش

رو دستای خشک کویر،قطره های بارون بکش

کبوترِ نامه رسون،پر زد و رفت تو آسمون

برای پیدا شدنش،تو دستام آب و دون بکش

ماهی عشق من و تو،تو چنگ مُرداب اسیره

اگه یه دریا نکشی،امروز و فردا میمیره

اگه مترسک نکشی،کلاغِ شومِ مزرعه

گلهای آفتابگردونو رخمی و پرپر میکنه

از غصشون خورشید خانوم با مزرعه قهر میکنه

مزرعه تنها میمونه،برای خورشید خانومش شعرای غمگین میخونه

با اون مداد جادوییت،واسه همه قناریها قفس هارو بی در بکش

واسه شبای بی کسی،سپیده و سحر بکش

یادت نره مدادتو هرجا می ری جا نذاری

بدون اون نمیتونی تو شب ستاره بکاری ...

صبا دارابیان

ازکتاب "عشق حلزونی"



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در 28 بهمن 1391برچسب:,ساعت 20:26 توسط Sara| |


Power By: LoxBlog.Com